فـــاز غم.....مصطفی

ساخت وبلاگ

دلــــم به حال “مــا” می سوزد ، که “من و تو”

خیلی وقت است تنهایش گذاشته ایم . . .

.

.

.

کابوس امشبم شده ای تو ؛

دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد

و حال میگوید برو …

تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !

.

.

.

جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن …

من بی تو هنوز زنده ام ،

زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !

.

.

.

گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد

شاید کودکــانه ، شاید بی غــرور

اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود

می فهمــــم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساســـم …

.

.

.

از اینکه به اطاقم بیایی و در را باز کنی

هراس ندارم

فقط

قبل از آمدن تماس بگیر

شاید کمی

پیر

شده باشم

.

.

.

نبودنت چه فصلی از سال است

که هم روزها و هم شب ها اینقدر طولانی شده اند ؟

.

.

.

بعد رفتنت نمیدانم

سیگارها کوچک شده اند

یا کام های من سنگین تر…!

1و2و3 شروع شد

- - , .

کانون فرهنگی چوک...
ما را در سایت کانون فرهنگی چوک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : چوک chouk بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت: 21:37